3.7.08

The Bostonians


So I just had an amazing Q and A with a packed audience. Some pretty thoughtful thoughts including an interesting question about what the future of Islam might be....I guess all of the claustrophobic academia in this town and its ivy leaguey-ness produces ideas and intellectual curiosity....Regardless spent an amazing evening talking to an Indian architect working with MIT on a new design project for Jerusalem, another MIT professor working in visual design and a super engaging Shia Pakistani woman who is a professor of English, trying NOT to talk about the film (some success there)...we had just seen BRICK LANE-which I found remarkably engaging and thoughtful with many themes that are close to my heart and my experience of life (up until now atleast)-recommends it strongly, and just wished that the the gorgeous Bangali actress did not voice her letters to her sister in the film (an interstitial theme in the film) in accented English-when we write home sometimes we write in our own languages-my most heartfelt curses are always in Urdu or Hindi and sometimes even Punjabi or Bengali...
Here is an email from someone who just saw and liked the film-
"I just saw the screening of your film in Coolidge Corner, and I wanted to tell you that I think it's wonderful! I came with a friend of mine; we both saw "Trembling Before G-d" when it screened at Tufts University, and so we were very interested to see what "A Jihad for Love" would be like. It's so thought-provoking for me, because I am not secure in either my religious faith nor in my sexuality, so I can't quite grasp what it would be like to fiercely hold onto both...especially when they are so at odds with one another.
I am curious...did you ever get angry during the filming process? At one point, I think it was when the gay Imam was talking to the Quran scholar, the scholar said something to the effect of, people can't just interpret the Quran to suit their own personal beliefs...and I wanted to yell, "But isn't that what YOU'RE doing??" I am wondering if you experienced similar frustrations/anger, and if so, how you managed to handle that and still hold fast to your faith?
Thank you for making this film and being so generous with your time during the Q&A afterwards!
Best,
Rachel

1 comment:

Anonymous said...

فاطمه زهرا و حضرت علی در جهاد سازندگی
الله در سوره بقره آيه 223 فرموده است:

نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هر طور که خواهيد به کشتزار خود درآييد. و براي خويش از پيش چيزي فرستيد و از خدا بترسيد و بدانيد که به نزد او خواهيد شد.







حديث اول در رابطه با اين آيه:
اليوم من الايام فاطمة الزهرا بنت رسول اشتب بالمنزل الرسول الله. رسول الله اسئلت وات هپن؟ قال فاطمة علي ولي الله اريد ان ادخل الي منقب مع کله. رسول الله قال علي يا علي واي يو آر فاکينگ ماي بنت مع اليور هد؟ قال علي آيه 223 ف ان ادخل بيکاز الله قال ادخل من هر طريق يو لاو.
رسول الله قال علي: المرديکه فاطمة لا کنيز شي ايز ماي بنت. لا فاکينگ فاطمه مع الکله فاک شي باي مامله القضيب.

در روزي از روزها فاطمه با شتاب به منزل رسول الله آمد و پشت سرش علي با سرعت داخل شد. فاطمه گفت پدر کمک علي مي خواهد با کله وارد منقب من شود . رسول الله بانگ زد علي تو چه مرگت شده؟
حضرت علي آيه 223 را خواند و گفت الله گفته هر طور که خواستيد وارد مزرعه خود شويد من هم با کله مي خواستم وارد شوم.
رسول الله فرمود خاک برسرت منظور خدا مامله ات بود نه کله اين کنيز جنگي نيست که هر طور خواستي بگايي.








حديث دوم:




روزي از روزها حضرت علي در منزل بانک زد يا فاطمة الزهرا اي مزرعه من بيا که مي خواهم تو را شخم بزنم. پس حضرت طي يک طرح جهادي به سرعت حاضر شد چرا که جهاد زن خوب شوهر داري است و بايد خود را در اختيار شوهرش بگذارد تا شوهر هرگونه لذتي ببرد.

فاطمه زهرا روي زمين دراز کشيد و علي روي فاطمه خوابيد مشغول شخم زدن شد.

شخم زدن که تمام شد فاطمه گفت يا علي ولي الله بر من بادمجان بکار. حضرت فرمود بادمجان کار من نباشد تو را به مساقات به بلال حبشي يا ابول اسود دودولي دهم تا بادمجان بر تو بکارد.




حضرت مشغول کاشت خيار شد. مدتي که گذشت حضرت مي خواست عبادت را به اتمام برساند ولي فاطمه زهرا ذکر وتسبيح گويان به ادامه عبادت مشتاق بود.

گفت يا علي بر من کدو بکار حضرت بر فاطمه کدو کاشت . زهرا فرمود يا علي هندوانه هم مي خواهم حضرت هندوانه نيز کاشت. به همين نحو تمام شب را حضرت به زراعت پرداخت انواع صيفي جات را بر زهرا نشا کرد و از براي ذوالجنان اسب وفادار فرزند فاطمه يونجه و شبدر نيز کاشتندي.



نخلستانهاي متعددي نيز از براي تهيه خرما بر زهرا فرو نشاندي تا اينکه حضرت علي کلافه شدندي و چون فاطمه از علي خواست جهت استفاده از سايه چناري نيز بر او بنشاند حضرت به يک باره بلند شد و بر کس فاطمه ريد.

فاطمه عصباني و شگفت زده گفت يا ولي الله چه کردي؟

حضرت علي فرمود يا فاطمة الزهرا هر مزرعه که چنين پر محصول باشد نياز به کود مناسب جهت تقويت محصول دارد و اينچنين بود که علي خود را از اين کار زراعت طاقت فرسا نجات دادندي تا انرژي کسب کردندي و شبي ديگر ذوالفقار بر کشيده فاطمه را به جهاد خوانده او را شخم زده و صيفي و چنار بر فاطمه نشا کند.

zahra-zeynab.blogspot.com

Fatima Zahra Bente Rasoul Allah NGO

YA FATEMEH
Ya Fateme
يا فاطمة الزهرا بنت رسول الله

Breaking News from Mohandessin in Cairo

I have another friend Yousry. (Different from the other amazing Yousry I just interviewed for a Mondoweiss exclusive) I have blogged about h...